|
پنجشنبه ?? خرداد ???? ساعت ??:??
کلمه : مناظره شب گذشته رئیس جمهور کشور ما ـ محمود احمدی نژاد با نخست وزیر سال های دفاع مقدس ـ مهندس میرحسین موسوی ـ بی شک در آینده، یکی از تاریخی ترین مناظره های صد سال اخیر تاریح ایران لقب می گیرد. این مناظره بیش از آنکه ناظر بر ویژگی ها و خصلت های سیاسی و تیپولوژی رفتاری این دو نامزد تلقی شود بیشتر بر تبیین و تشریح دو دیدگاهی بود که طی چهار سال اخیر و پس از روی کار آمدن دولت نهم بارها و بارها در مقابل هم قرار گرفت و به همآوردی پرداخت. ملت ایران از حیث تجربه دموکراسی خواهی و تعیین آینده و سرنوشت سیاسی خود دیشب یکی از حساس ترین شب های 30 سال پس از انقلاب اسلامی را گذراند. حساسیتی که حاکی از قلیانات روحی و هیجانات سیاسی در بخش کثیری از جامعه چنان پرالتهاب بود که در گوشه و کنار کشور گاها به زد و خورد و درگیری های لفطی طرفداران احمدی نژاد باحامیان موسوی منجر شد. دیشب حتی پس از مناظره تلویزیونی میلیون ها تنی بودند که پس از پخش مناظره در ساعات نیمه شب به خیابان ها، پارک ها و میادین شهر آمده و با ابراز عقیده و مجادله و مباحث تند سیاسی به ابراز نظرات خود پرداختند. ایرانیان چنین تجربه ای را تنها در سال های 57 ـ 60 در خاطره سیاسی خود دارند که در هر کوی و برزن مردمی آگاه و ناآگاه در برابر هم قرار گرفته و به منویات درونی خود می پرداختند. اما پس از آن، این تجربه در سال های گذشته و حتی در شب های انتخابات ریاست جمهوری متعدد و مجالس شورای اسلامی هرگز با چنین کنش و واکنش های سیاسی مواجه نشد و موجی از خرد و کلان را به پای جعبه ای نقره ای نکشاند.
روزگاری احمد توکلی وزیر مستعفی دولت میرحسین موسوی که از مسئولیت یک وزارتخانه درجه دو در طوفانی ترین روزهای جنگ سرباز زد در برابر حجت الاسلام هاشمی رفسنجانی ـ رئیس دولت پنجم ـ قرار گرفت و افشاء گری هایی نمود و لاجرم شور و هیجانی در مردم ایجاد کرد اما این شور و هیجان شبانگاهی نتوانست اقبال سیاسی در روزهای آینده برای او به همراه آورد. او در همان انتخابات تنها به هفت میلیون رای دست یافت و از دور میدان انتخاباتی خارج شد. سال ها بعد احمد توکلی وقتی از اداره روزنامه دست راستی «فردا» سر باز زد و به ورطه مشکلات روزمره اقتصادی افتاد بسیاری بر این باور بودند که سخن گفتن در برابر رئیس دولتی که پس از جنگ توانسته حیات و نشاطی بر اقتصاد کشور بدمد چه آسان در آوردگاه یک عرصه خُرد اقتصادی خود را آشکار و آزمون خود را پس داد.
در سال 76 نیز وقتی علی اکبر ناطق نوری کاندیدای جریان راست سنتی در مواجهه با سید محمد خاتمی قرار گرفت و مباحث جدی بین این دو تن در افتاد اگرچه برای بخشی از جامعه جوان و روشنفکران آن روز، مناظره تعیین کننده و سرنوشت سازی بود اما هرگز شعاع آن مناظره تلویزیونی به بیرون از منازل و مراکز اداری راه نیافت. تنها جریان چپ که پس از سال ها دوری از قدرت به تدریج به فعالیت نورسیده ای مشغول بود مجال جولانی یافت و در محافل رسمی و غیر رسمی عرض اندامی کرد و دانشگاهها نیز به چرخه مباحث سیاسی روز تمایل یافت.
اما صرف نظر از آنچه دیشب بر ملت ایران گذشت که چه دغدغه ها و اضطراب ها و چه بیم ها و امید هایی را از سرگذراند مروری بر سخنان رئیس جمهور کشور در مناظره تلویزیونی و در روزهای قبل از آن در جمع مردم پاکدشت و در حرم رضوی حکایت از یک تلقی عوام فریبانه و نیز استدلال های سفسطه آمیز در مجموع اظهارات ایشان داردکه در صورت حاکمیت مجدد این نوع نگاه در چهار سال آینده بر قوه مجریه می تواند تبعات و خسارات زیانباری را بر کشور وارد آورده و ایران را در منطقه و جهان منزوی ساخته و در داخل نیز باعث خروج جمع کثیری از ایرانیان و بی اعتنایی به نظام و انقلاب اسلامی و نیز رکود افزون تر بخش های اقتصادی نماید. طبیعی است که با مروری بر این نوع نگاه می توان پیش بینی نمود که تنها در یک جامعه بسته و بدور از ارتباط و تنها در یک سیکل بسته به حیات خود ادامه دهد و لاغیر.
1ـ ابتدا محمود احمدی نژاد در سخنرانی خویش در پاکدشت مخالفان و رقیبان خود را آماج حملات تند خود قرار داد و بارها تاکید کرد علیه مدیران و دولتهای 24 سال قبل «افشاگری» خواهد کرد. او سپس افزود «اگر ملت بار دیگر من را برگزیند آن وقت همه آنها را در پیشگاه ملت محاکمه میکنم و حقوق ملت را به بیتالمال باز میگردانم.»
محمود احمدینژاد در ادامه سفر استانی در جمعی از مردم پاکدشت که در ورزشگاه شهید پازوکی این شهر حضور یافته بودند با اشاره به وظایف دولت اسلامی گفت: «برخی مدیران به جای ترجیح منافع ملت بر سایر مسائل، جریانات دیگری را بر منافع ملت ترجیح دادند که همه ما شاهد بودیم که یک مدیر و یک رئیس شرکت چندین سال بر مسند کار بود و در هر مقطع تصمیمات خلاف مصلحت عمومی برای پرکردن جیب خود اتخاذ میکرد و پر کردن جیب خود و دوستانش را بر منافع ملت ترجیح میداد و زمانی که مردم کشور به او معترض میشدند به جایی اینکه با آن مدیر برخورد شود از آن مدیر دفاع میکردند و در شهرها به گونهای فضا شکل گرفته بود که مردم نمیتوانستند از یک بخشدار انتقاد کنند و افراد منافع ملت را قربانی دفاع از یک مدیر ناکارآمد میکردند. او در بخش دیگری از سخنان خود یادآور شد که «پرونده کسانی که 24 سال در مناصب اجرایی بودند را در مقابل چشم ملت افشا میکنم.»
احمدینژاد با اشاره به آن چه که «فشارها، توهینها و تهمتها در مساله هستهای» خواند، گفت: «به خاطر مسائل هستهای و اینکه دشمنان پشت مرزهای ما بودند و ما درگیر این مسائل بودیم برای اینکه خدمت به مردم با ورود به این مسائل لطمه نبیند ما وارد نشدیم اما امروز برای دفاع از ملت مجبورم پرونده یک گروه را که 24 سال در مناصب اجرایی کشور حضور داشتند و ریشه مشکلات کشور را به وجود آوردهاند را فاش کنم و در برابر چشم ملت قرار خواهم داد.»
وی افزود: «در تلویزیون و در مناظرهها پرونده این افراد را افشا خواهم کرد اما من اهل تهمت و بیادبی نیستم البته همه این پرونده ها را روی میز نمیآورم و اجازه میدهم اگر ملت بار دیگر من را برگزید آن وقت همه آنها را در پیشگاه ملت محاکمه میکنیم و حقوق ملت را به بیتالمال باز میگردانیم.»
2ـ محمود احمد نژاد همچنان در هفته گذشته در حرم امام رضا نیز با اشاره به حضور یک گروه 150 نفری بر مراکز تصمیم گیری مهم کشور گفت: «یک گروه 150 نفره در مراکز مهم تصمیم گیری مستقر شده بودند و در دولت 8 ساله جنگ و دولت و دولت سازندگی و نیز دولت اصلاحات همه این افراد حضور داشتند و بدانید که بساط میلیاردرهای جدید تازه به دوران رسیده از همین مدیران که خود را جدا از مردم میدانستند بیرون آمد.»
وی ادامه داد: «این مدیران که با جیب خالی وارد دولت شده بودند همه شمال شهرنشین و میلیاردر شدند و حساب های داخلی و خارجی برای خود در بانکها باز کردند و دولت بعدی و بعدی نیز از همدیگر حمایت کردند و بعد از 24 سال شما تصمیم گرفتید مسیر را اصلاح کنید و به کس دیگری به غیر از این جمع بسته رای بدهید و راه را برای اصلاح ساختاری کشور و برای ریشه کن کردن فقر و فساد و تبعیض باز کنید و شما حلقه بسته این افراد را شکستید.»
3ـ دست آخر این که محمود احمدی نژاد در مناظره تلویزیونی خود با مهندس میرحسین موسوی بار دیگر خود را در برابر نظام جمهوری اسلامی قرار داد و مهندس میرحسین موسوی را نماینده جریانی دانست که در 24 سال اخیر بر اریکه قدرت نشسته و به غارت بیت المال مشغول است. او در ابتدا سخنان خود اکبر هاشمی رفسنجانی را صحنه گردان انتخابات دانست که با آرایش جدید سیاسی به نفع اصلاح طلبان فعالیت می کند. او سپس سید محمد خاتمی را حامی موسوی و هاشمی دانست و در خطاب به میرحسین موسوی یادآور شد: «حضور مهدی کروبی و محسن رضایی در کنار نخست وزیر سال های دفاع مقدس تنها و تنها در جهت زمین زدن دولت نهم وارد عرصه شده اند.» او بی پروا وبی اخلاق در این مناظره نام های بسیاری را به میان آورد تا حیثیتی برای خود دست و پا کند. احمدی نژاد با یادآوری نام هایی چون فائزه هاشمی، صفایی فراهانی، علی اکبر ناطق نوری، مهدی رفسنجانی، محسن رفسنجانی، محسن رضایی، زهرا رهنورد و حتی سید محمد خاتمی در جای جای مناظره افکار عمومی جامعه را علیه خود تهییج کرد تا از دیدگاه خود حقی را از مردم بستاند.
اما آنچه را که رئیس جمهور کشور ما و رئیس دولت نهم باید بداند و از نظر او نباید کتمان شود این نکته است که نام طیفی از مدیران عالی رتبه در ردیف غارتگران بیت المال و نیز مدیران نالایق می تواند پرسشی را در اذهان متبادر سازد و آن اینکه همه این مدیران اگر نه منصوب رهبر فقید انقلاب که بسیاری از آنان در دوران حیات آن عالیمرد جهان اسلام در پست های حساس کشوری و لشکری به خدمت مشغول بوده و آزمون خود را در همان دوران پس دادند. مهم تر آنکه آقای رئیس جمهور معتقدند که مردم بعد از 24 سال راه اصلاح را برگزیدند و او را به ریاست دولت گماردند و نباید ناگفته بماند که همین مردم رئیس جمهور دوران جنگ را گمارده و دولت سازندگی را دو بار به کرسی قدرت نشانده و سال گذشته او را به ریاست مجلس خبرگان رهبری نشاندند. یادمان نردود این همان مردمی است که سال 76 با رای 20 میلیونی سید محمد خاتمی را در مسند ریاست جمهوری نشاند و آوازه ایران را در جهان بر سر زبان ها آورد.
و شاید هیچ نکته ای به قدر و اهمیت این عبارت نیست که آقای رئیس جمهور باید بشنود و آن این اینکه مجموعه نظام در سطوح فوقانی خود با یک هماهنگی و تدبیری در همه این سال ها چه در دوران حیات بنیان گذار انقلاب و چه در دوران مدیریت مقام معظم رهبری به اداره جامعه پرداخته و خود را از گزند دشمنان و اهریمنان مصون داشته است.
آنچه ایشان طی روزهای اخیر دانسته و نادانسته به زبان رانده و از آن سخن گفته است نادیده گرفتن نهادهایی چون شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، مجلس شورای اسلامی، مجلس خبرگان رهبری و قوه قضاییه و دیگر نهادهایی چون دیوان محاسبات، شورای پول و اعتبار، سازمان مدیریت و برنامه و شورای عالی اقتصاد است. طرفه آنکه حضور میلیونی ملتی را که در بزنگاه های حساس انقلاب دست به انتخاب هایی زده که ـ در بالا بخشی از آن اشاره شد ـ خود ناظر بر این منظور است که آینده سیاسی ملت ما قطعا نباید با چنین منطق و استدلالی گره بخورد.
محمود احمدی نژاد که در دوره گذشته با اتحاد و ائتلاف همه گروههای اصولگرا پا به قدرت گذارد و وعده های بی پشتوانه ای داد این روزها، ساعات بسیار پراضطرابی را می گذرانند. او پس از پشت کردن مردان اصولگرایی چون علی لاریجانی، محمدرضا باهنر، خوش چهره، دانش جعفری، فرهاد رهبر، محمد باقر قالیباف، حداد عادل روزگار سختی را تجربه می کند. او شاید بیم آن دارد که در 22 خرداد با موج خروشانی مواجه شود که پاسخ دندان شکنی به کاستی ها و وعده های بی پشتوانه او دهد. در هر حال انتظار نمی رود که محمود احمدی نژاد در روزهای پایانی دولت نهم صبوری پیشه کرده و درصدد انتقال آرام قدرت به مرد امید سال های سخت عرصه دفاع مقدس باشد. آنچنان که میرحسین موسوی، اکبر هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی در دوره های گذشته بدون هیچ تب و بدگویی صندلی ریاست جمهوری را به همتای بعدی خود سپردند، بی آنکه به مهتاب بد گویند.
کد مطلب